جدول جو
جدول جو

معنی کشک سائیدن - جستجوی لغت در جدول جو

کشک سائیدن
(رَ جَ دَ)
سائیدن کشک. ریختن کشک (=دوغ خشک شده، قوروت) در تغار و سائیدن آن با آب و آب کشک حاصل کردن چاشنی طعام را. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ جُ تَ)
کشک سائیدن. رجوع به کشک سائیدن در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(شِ نَ / نُو رَ تَ)
مشک کوبیدن و آن را مانند گرد درآوردن. مشک سودن. کنایه از پراکندن بوی خوش:
غلامان را بگو تا عود سوزند
کنیزک را بگو تا مشک ساید.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(کُ کِ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه واقع در 7 هزارگزی شمال خاوری رشخوار. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
عمل سائیدن کشک. (یادداشت مؤلف).
- تغار کشک سائی، تغاری که کشک در آن ریزند و در آن سایند
لغت نامه دهخدا
تصویری از مشک ساییدن
تصویر مشک ساییدن
کوبیدن مشک و بصورت گرد درآوردن آن مشک سودن
فرهنگ لغت هوشیار